جدول جو
جدول جو

معنی خارت خارت - جستجوی لغت در جدول جو

خارت خارت
صدای جویدن چیزی، صدای کشیدن چیزی روی زمین، صدای خرخر کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ خِ)
صوت، و حکایت از صوت مته ای که چوبی را سوراخ میکند و یا چرخ خیاطی و امثال آن که بصدا درمی آید. بیشتر کسی این را میگوید که بخوابست وبر اثر صداهای فوق از خواب بازماند و بصورت اعتراض میگوید: آنقدر خرت خرت شد که من از خواب بیدار شدم
لغت نامه دهخدا
خارش تن، تعلق خاطرکه ضمیر آدمی را بر طلب و کنجکاوی وا دارد خلجان اضطراب
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی راه رفتن که با گام های بلند همراه باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای جویدن چیزی، صدای کشیدن چیزی بر روی زمین
فرهنگ گویش مازندرانی